ایران اسلامی

کوشش هایی در راه لقاء الله

چندی پیش، همینجا

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام؛
دو سال پیش بود. قبل از عید نوروز قبل از کنکور. لحظاتش جلوی چشمم است. داشتم می رفتم مشهد و اینجا خدا حافظی ام را نوشتم. شیرین ترین دقایق را در آن سفر گذراندم. با خودم قرار گذاشتم این را نماد حقانیت اسلام در ذهنم داشته باشم و هیچوقت فراموش نکنم. چیزی نگذشت که این قول و قرار را مسئله ای پاک کرد... آن مسئله هم سرچشمه اش نادانی بود و احساس لحظه ای پیشرفت. شاید اگر استاد اخلاقی می شناختم با شدت کمتری سقوط می کردم. به هرحال تلاش چندماهه ام به فنا رفت و اکنون اکثر ذهنم را سوالات اعتقادی کم و بیش فلسفی پر کرده بود. بعید است کسی در ایام کنکور شروع به اصول فلسفه علامه و کتاب حدیث و عقاید بیش از دروسش مراجعه کند. البته فکر نکنم من هم این کار را کرده باشم! اما به یکباره حجم زیادی از وقتم را به آن ها اختصاص دادم. ای کاش یک استاد اخلاق داشتم؛ یک استاد راهنمای تهذیب نفس. بعد ها فهمیدم سایت آقا می تواند این کاربرد را داشته باشد. البته درحد یک سری کلمات کلیدی فقط. و من هنوز هم حیرانم... حیرانی ای که اگر اشتباه پس از آن سفر نبود شاید تا الآن حل شده بود.
بگذریم. وقت زیاد است برای سفره دل پهن کردن. تا الآن سایت های زیادی راه انداختم اما یا پرداخت نکردم یا پر از مشکل بودند. در نتیجه تصمیم گرفتم به وبلاگ برگردم. البته یک سری به بلاگ بیان زدم، آن اوائل اکثرا انقلابی بود. انقلابی نبود حداقل محل فساد درش کم پیدا بود اما الآن فرق کرده است. امیدوارم که حل شود.
به هر حال الله عزیز بخواهد اینجا مطلب می گذارم. برای اینکه مشخص فعالیت کنم این اطلاعات را باید اینجا یادداشت کنم:
هدف
یافتن راه رسیدن به خدا

موضوع
خود و خدا
فایده
اطمینان؛ ایمان به خدا؛ یقین.
مؤلف
فقها؛ احادیث؛ قرآن.
مباحث
خدا
  بررسی وجود
  شناخت
 
خود
  شناخت
    درک نوع رابطه ی بین خدا و خود
جایگاه بحث
مبنای تمام تصمیم ها و فعالیت ها در زندگی
غرض
فهمیدن واقعیت و راه زندگی
روش تعلیم
مراجعه مستقیم و غیرمستقیم به فقها باتوجه به استدلال عقلی شان ماخوذه از حدیث.

یاعلی
(تماس با بنده از طریق rabbani1377@ gmail .com ممکن است)
موافقین ۰ مخالفین ۰

راه عشق از پیش امام می گذرد، علیهم السلام

بانام زیباترین، آنکه با اندازه گیری، ماه و خورشیدش را هم درک نمی کنند.

سلام؛

محو خدایم؛ حیرت زده از قدرت و مهربانی اش. همه چیز ساجد و او مسجود. او خالق و همه مخلوق. او که ساتر هر گناه است و قادر به هر کاری. همه عالم شنوای «کُن» هستند تا شیفته ی او «فیکون» کنند. خداوندا، ستارگان آسمان را و سلول هر موجود را گواه بر وجودت می بینم و خودت را نیز گواهی بر خودت.

شکر؛ شکر برای آنچه به ما دادی. خودت و قرآنت و رُسُلت. همانان که آمدند تا بانگ اذانشان به گوش ما برسد بلکه انذار شویم. همانان که آمدند و راه وجود را از میان قافله های عشق برایمان ترسیم کردند.

بس است کودکی؛ وادی زندگی منتظر من است. بازیچه ای الی وقتٍ معلوم. وقتی که کوله ی خالی ام حالم را به هم خواهد زد. می ترسم، مبادا نصیب من باشد فراق. رسم همین بوده. در انتخاب یا اینجا و یا آنجا. و هنگام دریافت اگر دنیا بخواهی هیچ، و اگر اخری بخواهی هردو. هردویی که یکیشان مارا مراد است و یکی چیزیست که می دهند. تنها برای اینکه داشته باشی.

اما این همه سخن برای چه... نتیجه می خواهم بگیرم. من این حرف هارا خوب بلدم. اما درونم را نگاه کن. چون گردوی پوکی شده ام که از خرابی درونش پوسته ی زیبا جبران نمی کند. پس بلد بودن فایده اش نه اینکه هیچ باشد، اما به کار نمی آید؛ مگر... مگر در راه بیفتی. روی غلتک. آنوقت است که با اطلاعاتت گاهی خودت را چپ و راست می کنی تا برسی. اما راه کجاست؟ جایی که راه دان خود ایستاده است؛ راه مستقیم آنجا است. راه دان ما ائمه اند. من از خودم خبر دارم -درعین بی خبری-؛ می دانم هرجا کم آوردم به خاطر دوری از ائمه بوده و هرجا موتورم عین ساعت کار کرده باز از لطف ایشان. وقتی می گویم لطف ایشان یعنی لطف خداوند توانا. خداوند تفویض کرده قدرتش را به نیکان این عالم، الحمدلله.

امشب به دلم افتاد اولین ارسال را داشته باشم به اینجا. شاید سال بعد یا سال های بعد که این نوشته را باز بخوانم نشانه ای باشد برای شکر کردن خداوند.

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا

اما اصل مطلب اینکه ان شاءالله فردا عازم مشهد مقدس و بارگاه امام هشتم علیه السلام هستم. نعمتی از جانب خداوند به من و همه ی موجودات. دعاکنید برایم که خواسته ام را در این سفر بگیرم و بر گردم. امام رضا، علیه السلام، خیلی بخشنده اند؛ خیلی.

خدایا ممنون تو ام. مخلوق تو اینگونه؛ پس... الحمدلله.

شهادت امام صادق علیه السلام، رئیس مذهب شیعه، را هم تسلیت عرض می کنم.

ائمه بقیع علیهم السلام

خدانگهدار

موافقین ۰ مخالفین ۰